رسالت اکبر حیدریان در سازمان تامین اجتماعی دولت سیزدهم ادامه دارد

حساسیت و اهمیت ماموریت های سازمان تامین اجتماعی در حوزه اجتماعی و اقتصادی در «دولت مردمی دولت قوی» باعث شده تا رسالت گزینه اصلی این سازمان در دولت سیزدهم همچنان پابرجا باشد.
اشتراک گذاری:
لینک کوتاه
تصویر رسالت اکبر حیدریان در سازمان تامین اجتماعی دولت سیزدهم ادامه دارد

به گزارش خبرنگاران جامعه گزارش خبر، در حالی که پیش تر اکبر حیدریان که بعنوان گزینه اصلی ریاست سازمان تامین اجتماعی یاد می شد، طی روزهای گذشته با توجه به سابقه درخشان مدیریت ستادی وی در مسئولیت های قبلی، بحث گزینه احتمالی برای وزرات تعاون، کار و رفاه اجتماعی نیز به میان آمد و اما اهمیت و نقش کلیدی سازمان تامین اجتماعی در "دولت مردمی دولت قوی" و لزوم تمرکز بر سیاست های اقتصادی و اجتماعی و درمانی کارگران، مستمری بگیران و بازنشستگان در دولت سید ابراهیم رئیسی باعث شد تا گزینه عهده داری سکان سازمان تامین اجتماعی باقی بماند.

تامین اجتماعی بادارا بودن بزرگترین هلدینگ اقتصادی کشور نقش بسیار مهمی درچرخه اقتصاد دارد و اهمیت مدیریت صحیح آن و بازگرداندن آن در مسیر سودآوری و خروج از حیات خلوتی آن در دولت ها باعث شد تا مدیریت مجموعه سازمان تامین اجتماعی همچنان به مدیر توانمند ستادی سپرده شود.

نقشی که به تصور بسیاری از کارشناسان در این دوره از اهمیت ویژه ای برخوردار است و می تواند ساز و کار آشتی، صلح و تعامل را در فضای گسترده اقتصادی این مجموعه، با تمام زمینه های اقتصادی کشور گسترش دهد.

تعامل و روابط سازنده ای که امروز برای حل بسیاری از مسائل از اهمیت زیادی برخوردار است و باید مدیرستادی متبحر سکان سازمان تامین اجتماعی را برعهده گیرد تا هم بتواند مدیریت هلدینگ مهمی چون شستا را از نزدیک مدیریت کند و هم بازوی قدرتمند وزارت تعاون،کار و رفاه اجتماعی را نقش آفرینی کند.

سرنوشت سازمان تامین اجتماعی به واسطه داشتن 16 زیر مجموعه و حدود 49 میلیون مخاطب، از اهمیت زیادی برخوردار است.

با گسترش فعالیت‌ها و ورود به حوزه‌های مالی و صنعتی جدید، سازمان تامین اجتماعی، به یکی از ثروتمندترین سازمان‌های کشور تبدیل شد و حال مدیریت ستادی این ثروت مردمی و بازگردان منافع آن به مستمری بگیران، بازنشستگان و بیمه شدگان در افزایش رضایتمندی این اقشار که دو سوم جمعیت کشور را شامل می شود جایگاهی بس حساس تر از وزارتخانه را ایفا می کند و جلوگیری از دست اندازی به این ثروت مردمی نیز می تواند چرخه اقتصاد کشور را در مسیر تعالی چشم انداز 1404 نزدیکتر کند.

نمونه ای از عدم مدیریت صحیح در سازمان تامین اجتماعی در ادوار گذشته، تبدیل شستا به بزرگترین طلبکار دولت می توان برشمرد. این در حالی است که انتظار می‌رفت با عرضه سهام شستا در بورس، تا حدی از مسئولیت‌های سازمان تامین اجتماعی برای پاسخگویی به نیازهای دولت‌ها کم رنگ شود.

شستا بعد از این که 29 فرودین ماه سال 1399 در بورس تهران عرضه شد، با توجه به حجم و انتظارات بازارسرمایه از این شرکت به یک سهم شاخص‌ساز تبدیل شده و نقش کلیدی در بورس ایفا می کند؛ به گونه‌ای که با مثبت شدن تغییرات قیمت این سهم، کلیت بازار نیز رو به صعود حرکت می‌کند و به نوعی، لیدر بلامنازع بورس شناخته می‌شود. لیدری که می‌تواند به بازار جهت بدهد و از این منظر نیز مورد توجه دولتمردان و سرمایه‌گذاران قرار دارد.

در سبد سرمایه‌گذاری شستا، شرکت‌هایی همچون تاپیکو و سرمایه‌گذاری صبا تأمین حضور دارند که به تنهایی بار سودآوری سنگین این شرکت را به دوش می‌کشند و تنوع بخشی در سودرسانی در الباقی صنایع و ایجاد چرخه ارزش هلدینگ چندرشته ای از دیگر سیاست های راهبردی مدیریت ستادی شرکت مادر گروه شستا می توان نام برد.

از آن جایی که دو شرکت مذکور حجم زیادی در صنایع پتروشیمی و پالایشی سرمایه‌گذاری کرده‌اند و این صنایع جزو صنایع پیشرو و سودساز کشور محسوب می‌شوند، می‌توان گفت سودآوری مادام‌العمر شستا تضمین شده است ولی برای رسیدن به بزرگترین واحد اقتصادی کشور براساس چشم انداز 20 ساله جمهوری اسلامی ایران می بایست تقویت دیگر حوزه های فعال شرکت سرمایه گذاری تامین اجتماعی را هوشمند تر از گذشته و منطبق با سودآوری این صنایع در منطقه پیش برد.

بخش مهم دیگر مدیریت سرمایه مردم در سازمان تامین اجتماعی، روند پرداخت حق بیمه های تامین اجتماعی کشور است که به حساب این سازمان واریز می شود. منابع کسب شده از محل حق بیمه کارگران به میزان 7 درصد، کار فرما 20 درصد و دولت به میزان 3 درصد تامین و سهم این اقشار در راستای تامین خدمات درمانی، رفاهی و بازنشستگی سرمایه گذاری می شود.

لازم به ذکر است که فقط میانگین بدهی دولت به سازمان تامین اجتماعی به گفته کارشناسان با سود مرکب آن رقمی بالغ بر یک تریلیون و 400 هزار میلیارد تومان زیان را برای نظام تامین اجتماعی کشور به ارمغان آورده است.

تامین اجتماعی نظامی برای تضمین درآمد و حفظ سلامت اقشار مختلف به خصوص قشر حقوق بگیر جامعه است، اما این مهم به خصوص پس از پیروزی انقلاب اسلامی که تحقق عدالت اجتماعی و اقتصادی را هدف قرار می داد، تا چه میزان محقق شده است و ضعف و کاستی های آن دیده شده و برای آن راهکارهای عملی در نظر گرفته شده است؟

حق بهره برداری از امکانات اصلی زندگی اعم از تغذیه سالم و درمان، حق برخورداری از تحصیل، تامین نیازهای ضروری زندگی و کاهش نابرابری از مهمترین اهداف شکل گیری نظام های تامین اجتماعی است و در این میان تامین اجتماعی به عنوان یک سازمان چند وجهی در حوزه های بیمه ای، درمانی و حتی سرمایه گذاری نقش مهمی در تحقق این امور بر عهده دارد.

متاسفانه اغلب بیمه شدگان تامین اجتماعی از پوشش های بیمه ای خود راضی نیستند و معتقدند در قبال حق بیمه پرداختی خدمات قابل قبولی را دریافت نمی کنند.

این درحالی است که نظام تحول سلامت نیز به دلیل فقدان منابع مالی و قانونی مورد نیاز به بن بست عدم ایفای تعهدات در برابر مراکز طرف قرار داد تامین اجتماعی رسیده و در نطفه عقیم ماند.

رشد بدهی های دولت به صندوق های بازنشستگی و به خصوص تامین اجتماعی وضعیت معیشتی و زیستی بازنشستگان و مستمری بگیران را هر روز سخت از قبل کرده و در حالی که بهای اغلب کالاها و خدمات رشد 100 درصدی داشته اند، افزایش 26 درصدی حقوق، سفره های عیالوار بازنشستگان را هر روز کوچک و کوچک تر کرده است.

عدم پایبندی دولت ها به ایفای تعهداتشان از سطح ارائه خدمات به مشمولان بیمه تامین اجتماعی اعم از متقاضیان حوزه درمان و همچنین مستمری بگیران هر روز بیش از پیش کاسته است و این نگرانی که در زمان بازنشستگی وضعیت معاش و نیازهای درمانی ویژه این ایامشان چگونه خواهد بود، دغدغه های جدی را به وجود آورده است.

حال با توجه به تلاش "دولت مردمی – ایران قوی" چگونه از ابزار تامین اجتماعی برای کاهش نابرابری و همچنین تحقق شعارها و اهداف واصیل انقلاب اسلامی بهره خواهد برد؟

برنامه های اجرایی تیم مدیریت سازمان تامین اجتماعی برای بهبود معیشت اقشار مختلف جامعه که در سالهای اخیر روزهای سختی را تجربه کرده و از سوی دیگر در مهمترین برنامه های رئیس جمهور منتخب کشور بهبود این وضعیت بیان نمودند ، باید دید تحول اجتماعی در ساختار کارگران و مستمری بگیران تحت پوشش سازمان تامین اجتماعی در چرخه خدمات بیمه ای، اجتماعی و سلامت چه خواهد بود؟

چگونه از ابزار تامین اجتماعی برای کاهش نابرابری و همچنین تحقق شعارها و اهداف واصیل انقلاب اسلامی بهره خواهد برد؟

دولت سیزدهم برای بازپرداخت بدهی های انباشته به سازمان تامین اجتماعی چه برنامه ای را ارائه خواهد کرد و چگونه از ده ها و صدها دغدغه خیل عظیم ایرانیان تحت پوشش نظام تامین اجتماعی خواهد کاست؟

بخشی از این پاسخ در رویکرد دولت جدید در به کارگیر گروه مدیریتی کارا، با تجربه، مطلع و دلسوز در سیستم مدیریت سازمان تامین اجتماعی بی شک محقق خواهد شد و بخش دیگرنیز با حمایت تمام قد هیات دولت در تغییر نگاه تمامی دستگاههای ذیربط در انجام تعهدات خود به سازمان تامین اجتماعی و جلوگیری از هرگونه حواشی و فشارهای سیاسی تکمیل خواهد شد.

اکبر حیدریان که گزینه اصلی تصدی مسئولیت ریاست سازمان تامین اجتماعی است سعی دارد با توجه تجربه خدمت رسانی نزدیک به یک ربع قرن در مجموعه وسیع خانه ایثارگران استان تهران در کنار دیگر سوابق اجرایی وی در وزارتخانه های دفاع و فرهنگ و ارشاد اسلامی، جامعه اسلامی کارگران استان تهران، فرمانده قرارگاه جهادی، مقبولیت و شناخت مناسب از نیازهای سازمان های تحت مدیریت خود را کسب و مطرح نماید.

آیا این خون تازه به رگ های بدنه سازمان تامین اجتماعی ارزش کمتری نسبت به پذیرش مسئولیتی در سطح وزارتخانه تعاون، کار و رفته اجتماعی دارد که بخشی از زمان وزیر جهت مدیریت ستادی این بخش از سازمان مردمی صرف و به ناچار پیش بردن دیگر شاخه های این وزارتخانه در دستور کار قرار گیرد؟